1- علامه دهر سید مهدی بحرالعلوم بروجردی (ره)
"سید محمد مهدی بن سید مرتضی بن سید محمد طباطبایی بروجردی" از سلاله پاک ائمه اطهار و خاندان جلیل طباطبایی بروجردی است که در شب جمعه از ماه شوال سال 1155 در شهر مقدس (کربلا)متولد شدند .هنوز به سن هفت سالگی نرسیده بود که خواندن و نوشتن را آموخت و در سنین کودکی به آموختن صرف ، نحو ، منطق ، اصول ، فقه ، تفسیر و کلام پرداخت و سطوح اولیه را در سه سال تمام نمود و از محضر "آیت الله بهبهانی" و "شیخ یوسف بحرانی" استفاده کرد . قبل از سن 15 سالگی به درجه اجتهاد نائل شدند و اساتیدش به اجتهاد وی شهادت دادند. ایشان دو بار به ایران سفر نمودند . یک بار در کودکی و بار دیگر در بزرگسالی که هفت سال در مشهد اقامت نمودند . وی در اواخر ماه شعبان سال 1193 مجدداً به نجف اشرف مراجعت نمودند. ایشان در سن 57 سالگی در ماه رجب به سرای جاوید شتافت . بر آثارعلمیه و تألیفات نفیسه آثار بنایی و خدمات مذهبی و اجتماعی نیز دارد که به آنها اشاره می شود : 1- تعیین مشاعرحج و مواقیت احرام 2- بناء سور مسجد کوفه و بناء مقامات بر اساس قدیم و وضع شاخص برای زوال 3- بناء حجرات در اطراف مسجد کوفه 4- تعیین مقام امام زمان (عج) در مسجد سهله 5-تعیین و تشیید قبرهای هود و صالح در وادی السلام نجف اشرف 6- تعیین قبر مختاربن ابی عبید ثقفی نزدیک قبر مسلم ابن عقیل 7- تعیین مقام حضرت مهدی صاحب الزمان روحی فدا در وادی السلام 8- بناء مأذنه صحن علوی و تعمیر دیوارهای صحن 9- تجدید ساختمان مسجد شیخ طوسی در نجف اشرف و تألیف بیش از بیست و دو جلد کتاب از جمله :
الف)الدره النجفيه، منظومه في الفقه – 1405 ق
ب) رجال السيد بحرالعلوم (3جلد ) يا فوائد رجاليه
پ) رساله في السير و السلوك (چ 2: 1370 )
ت) الفوائد الاصوليه
ث) القعود الثني عشر
ج) حاشيه الوافيه
چ) حقيقه العلوم
ح) الدره المنوظمه
خ) مصابيح الهدي
د)عبرات و معاملات
ذ)تحفه الکرام در تاریخ مکه و بیت اله الحرام
ر)دیوان شعر در مدح و رثاء اهل بیت علیهم السلام و دهها رساله ی دیگر .
2- حضرت آیت الله العظمی حاج آقا حسین طباطبا یی بروجردی (ره)
ایشان یکی از بزرگترین فقها و مرجع تقلید شیعیان در قرن معاصر و مشهورترین دانشمندان دودمان "ابراهیم طباطبا" تا قرن 14 می باشد . وی در سال 1292 ه ش در شهر (بروجرد) متولد شدند و تا سن 7 سالگی مقدمات علمی را فرا گرفتند و سپس به صلاحدید پدر بزرگوارشان در سال 1310 روانه( اصفهان) و در حوزه علمیه آنجا معلومات خود را تکمیل نموده و بعد از چهار سال به درخواست پدر به زادگاهش بازگشتند و پس از ازدواج مجدداً به اصفهان مراجعت نمودند . در سال 1319 پس از 9 سال تحصیل در اصفهان با کسب اجازه از پدر عازم نجف اشرف شدند . در اواخر سال 1328 به تقاضای پدر مجدداً به بروجرد بازگشت ولی بعد از مدت کوتاهی از بازگشتش با فوت پدر مواجه شد و به دنبال آن در ماه ذی الحجه همان سال خبر ارتحال استاد بزرگوارش "آخوند خراسانی" را که به دریافت اجازه عالی اجتهاد مطلق از او نائل شده بود ایشان را در تأثر عمیق فرو برد.
ایشان پس از آن 36 سال در بروجرد سکونت کردند . وی در سال 1323 برای معالجه بیماریش به تهران عزیمت و پس از بهبودی به دعوت علمای قم از جمله اصرار امام خمینی (ره) به قم وارد شدند و به تدریس و اداره حوزه علمیه قم همت گماردند . پس ار رحلت " آیت الله اصفهانی" در نجف و رحلت " آیت الله قمی" مرجعیت مطلق به ایشان تعلق گرفت و در مدت 16 سال مرجعیت مطلق خویش منشأ آثار فراوان و برکات زیادی گردیدند. ایشان در پنج شنبه سيزدهم شوال 1380 ه ق دارفانی را وداع و به سرای جاوید شتافتند و در كنار مرقد مطهر حضرت فاطمه معصومه (س) به خاك سپرده شد.
تأليفات ایشان عبارتند از : جامع احاديث الشيعه ، تجريدالاسانيد الكافي ده جلد ، طبقات الرواه حاشيه علي الرجال النجاشي ، حاشيه علي عمده الطالب ، حاشيه علي منهج المقا ، فهرست منتخب الدين مبتدر الفهرستين ، رساله حول سند الصحيفه السجاديه ، رساله في ترجمه بعض اعاظم استريه و احداده بيوت الشيعه ، حاشيه علي الرجال شيخ طوسي ، جامعه احاديث الشيعه ، حاشيه علي نهايه الشيخ الطوسي ، حاشيه مبسوط الشيخ الفقه الاستدلالي ، رساله في منجرات المرض وبسياري آثار ديگر.
3-آیت الله العظمی شیخ علی محمد بروجردی نجفی (ره)
آن حضرت متولد 1215 ه.ق است که در کودکی والدین خود را از دست داد و تحت سرپرستی خواهر خود مقدمات را نزد ملا فیض در بروجرد فرا گرفت . در سن چهارده سالگی راهی نجف اشرف شدند . از مهمترین اساتید ایشان در فقه و اصول می توان از : آیت الله "شیخ محمد حسین نائینی" ، آیت الله" شیخ ضیاء الدین عراقی" و آیت الله" شیخ محمد حسین اصفهانی" معروف به( کمپانی )و حاج "میرزا علی قاضی طباطبایی" نام برد .
اقامت ایشان در نجف نزدیک به 25 سال به طول انجامید سپس با نظر آیت الله اصفهانی به منظور سر و سامان دادن به حوزه علمیه این شهر راهی سامرا شدند . ایشان سالها در نجف اشرف زیستن گرفت ودر آنجا به درجه اجتهاد دست یازید و در بازگشت از جانب آیت الله بروجردی به سرپرستی طلاب علوم دینی معین گشت . «رساله علمیه » ، « رساله انیس المقلدین» ، « توضیح المسائل » ، « مناسک حج» و« حاشیه بر توضیح المسائل آیت الله بروجردی » ایشان به چاپ رسیده است و نیز «رساله خمس » که به ضمیمه به چاپ رسیده است . ایشان در روز سه شنبه 15 محرم 1295 ق برابر با 8 بهمن 1352 شمسی به دنبال خونریزی معده دعوت حق را لبیک گفت و به سوی رفیق اعلی شتافت .
4- حضرت آیت الله حاج سید محمد باقر سلطانی طبا طبا یی بروجردی (ره)
مرحوم سید الاعلام آیةاللّه آقاى حاج "سیّد محمد باقر سلطانى طباطبائى" از چهرههاى مشهور علم و فضیلت و تقوا و از مفاخر اساتید حوزهعلمیّه قم به شمار مىرفت. معظّمٌله به سال 1328 ه . ق - كه به صحّت نزدیكتر است - یا 1332 ه. قمرى در بروجرد در بیت سیادت و ریاست و دانش دیده به جهان گشود. پدرش، آیةاللّه آقاى حاج "سیّد على اصغر سلطان العلما بروجردى" (م 1342 ق.) فرزند حجّةالاسلام مرحوم حاج آقا " مهدى طباطبائى" از علما و بزرگان بروجرد بوده است.
این فقید سعید علاوه بر فضیلت علم و شرافت تقوا، از خاندانى بزرگ كه از مفاخر شیعه بودهاند ، برخوردار بود. وى عمّه زاده آیةاللّه العظمى بروجردى و داماد آیةاللّه العظمى سیّد صدرالدّین صدر بود و با مرحوم آیةاللّه العظمى حاج آقا حسین قمى و حضرت امام خمینى، قرابت سببى داشت.
معظّمٌله پس از پشت سرنهادن دوران كودكى و نوجوانى و فراگرفتن مقدّمات و سطوح اوّلیّه در شهر بروجرد، به سال 1348قمرىبه حوزه علمیّه قم آمد و دانش معقول و منقول را در مدّت هفت سال از محضر پرفیض حضرات آیاتعظام حاج "سیّد صدرالدّین صدر" ، آقا "سیّد محمد تقى خوانسارى" و میرزا " محمد على شاهآبادى" فراگرفت. سپس در سال 1355قمرى رهسپار حوزه علمیّه نجف اشرف شد و حدود دو سال از محضر آیات عظام "سیّد ابوالحسن اصفهانى" ، آقا "ضیاء عراقى" و شیخ "محمد حسین اصفهانى" بهره برد و در سال1357 قمرى به بروجرد بازگشت . ایشان قبل از سفر به نجف درجه اجتهاد خود را از مرحوم حاج شیخ "عبدالکریم حائری" مؤسس حوزه علمیه قم دریافت نمودند . در سال 1358قمرى به مشهد مقدّس مشرّف شد و حدود ده ماه از بحثهاى فقهى، كلامى و تفسیرى آیةاللّه حاج میرزا "مهدى اصفهانى" استفاده كرد و مبانى علمى خویش را استوار ساخت. در سال 1359قمرى به قم آمد و به تدریس سطوح عالى (رسائل، مكاسب و كفایه) پرداخت و در كنار آن در دروس فقه و اصول و جلسات استفتاى آیةاللّه العظمى بروجردى شركت جست و سخت مورد توجّه آن فقیه بزرگ قرارگرفت.
مجلس درسش آكنده از فضلا و طلّاب بود. بسیارى از شاگردان ایشان اكنون در شمار مراجع معظّم تقلید ، اساتید حوزه علمیّه قم ، امامان جمعه و جماعت ، علماى بلاد و مسئولان خدمتگزار مملكت اسلامى به شمار مىروند.
معظّمٌله داراى متانت رفتار و سلامت كردار بود و برحفظ نفس خود از محرّمات و مكروهات وانجام مستحبات پاى مىفشرد. بسیار متواضع و بدور از خود ستایی و به شدت از جاه و مقام گریزان بودند . درانجام حوایج طلّاب و مؤمنان كوشا بود و از نام و نشان و شهرت ،گریزان و از هر فرصتى براى خدمت به دیگران بهره مىبرد. سالهاى طولانى عمر شریفش را یكسره به تحصیل، تدریس، تألیف، اقامه جماعت (در مسجد ملّا جعفر بازار) و راهنمایى مؤمنان و حلّ مشكلات مردم پرداخت. در اوّلین دوره مجلس خبرگان قانوناساسى به نمایندگى مردم استان لرستان برگزیده شد و بر مواد قانوناساسى نظارتى دقیق اعمال كرد و هماره از انقلاب اسلامى و رهبرى امام راحل پشتیبانى نمود.
سرانجام پس از 85 سال زندگى پرافتخار، در عصر روز شنبه 31 خرداد 1376 (پانزدهم صفر1418) بدرود حیات گفت. با اعلام خبر وفات او، پیامهاى متعدّد در بزرگداشت مقام علمى و عملىاش از سوى مقام معظّم رهبرى، مراجع عالىقدر تقلید، شخصیّتهاى مختلف كشورى صادر شد و در استان لرستان سه روز عزاى عمومى اعلام گردید و پیكر پاكش، پس از یك تشییع با شكوه در قم و نماز آیةاللّه فاضل لنكرانى بر آن، در جوار مرقد حضرت امام خمینى - طابثراه - به خاك سپرده شد و جهانى از علم و عمل را با خود، قرین خاك ساخت.
شاگردان
و ...
تالیفات :
آیتالله سلطانی درکناراشتغالات علمی، آثارارزشمندی را ازخویش به یادگار گذاشته است که عبارتند از:
1.رسالة فى الاستصحاب؛
2.رسالة فى المطلق و المقیّد؛
3.رسالة فى الخیارات؛
4.الفوائد الفاطمیّة فى الاصول (كه این كتاب را به نام حضرت فاطمه معصومه(س) نام نهاده است)؛
5.رسالهاى در شرح منظومه فقهى، نوشته علّامه میرزا محمد تنكابنى؛ 6.رسالهاى در ادبیّات تنكابنى.
6. رساله در ادبیات فارسی؛
5- دکتر عبدالحسين ز
دکتر " عبدالحسین زرین کوب" در سال 1301 هجری شمسی در بروجرد دیده به جهان گشود . دکتر" زرین کوب " تحصیلات ابتدایی را در زادگاه خویش به پایان برد . سپس در کنار تحصیل در دوره متوسطه به تشویق و ترغیب پدر که مردی متشرع و دیندار بود ،اوقات فراغت را صرف فراگیری علوم دینی و حوزه ای نمود و ضمن تحصیل فقه و تفسیر و ادبیات عرب،به شعر عربی هم علاقمند شد .گرچه تا پایان سال پنجم متوسطه در رشته علمی تحصیل می کرد با این حال کمتر کتاب تاریخ و فلسفه و ادبیاتی بود که به زبان فارسی منتشر شده باشد و او آن را در مطالعه بکار نگرفته باشد .به دنبال تعطیلی کلاس ششم متوسطه در تنها دبیرستان شهر برای ادامه تحصیل به تهران رفت و رشته ادبی را برگزید و در سال 1319 تحصیلات دبیرستانی را به پایان برد و با وجود آنکه کتاب های سالهای چهارم و پنجم متوسطه ادبی را قبلا نخوانده بود در میان دانش آموزان رشته ادبی سراسر کشور ، رتبه دوم را به دست آورد . با بازگشایی مجدد دانشگاهها در سال 1320 دکتر "عبدالحسین زرین کوب" در امتحان ورودی دانشکده حقوق شرکت کرد.با آنکه پس از کسب رتبه اول ،در دانشکده ثبت نام هم کرده بود ، اما به الزام پدر،ناچار به ترک تهران شد . در همان ایام ، " علی اکبر دهخدا" که ریاست دانشکده حقوق را به عهده داشت ،از اینکه چنین دانشجوی فاضلی را از دست می داد ،اظهار تاسف کرده بود. سرانجام اشتیاق به تحصیل بار دیگر او را به دانشگاه کشاند .در سال 1324 ،پس از آنکه در امتحان ورودی دانشکده علوم معقول و منقول و دانشکده ادبیات حایز رتبه اول شده بود ، وارد رشته ادبیات فارسی دانشگاه تهران شد . به هر تقدیر "عبدالحسین زرین کوب" در سال 1327 به عنوان دانشجوی رتبه اول از دانشگاه فارغ التحصیل شد و سال بعد وارد دوره دکتری رشته ادبیات دانشگاه تهران گردید و درسال 1334 از رساله دکتری خود با عنوان (نقد الشعر ،تاریخ و اصول آن) که زیر نظر" بدیع الزمان فروزانفر" تالیف شده بود با موفقیت دفاع کرد .
دکتر" زرین کوب" در سال 1330 درکنار عده ایی از فضلای عصر همچون "عباس اقبال آشتیانی" ، " سعید نفیسی" ، "محمد معین " ، " پرویزناتل خانلری" ، " غلامحسین صدیقی " و " عباس زریاب" برای مشارکت در طرح ترجمه مقالات دایره المعارف اسلام (E1)طبع هلند ، دعوت شد .
دکتر" زرین کوب" ایام تحصیل در تهران ،چندی نزد حاج شیخ " ابوالحسن شعرانی" به تعلم پرداخت و با مباحث حکمت و فلسفه آشنایی بیشتر یافت .از همان روزگار با فلسفه های معاصر غربی نیز آشنا شد و بعد به مطالعه در باب تصوف نیز علاقمند گردید . استاد که از قبل با زبان های عربی ، فرانسوی و انگلیسی آشنا شده بود در سال های جنگ دوم جهانی با کمک بعضی از صاحب منصبان ایتالیایی و آلمانی که در آن ایام در ایران به سرمی بردند ، به آموزش این دوزبان پراخت .در سال 1323 نخستین کتاب او به نام (فلسفه ،شعر یا تاریخ تطور شعر و شاعری درایران) در بروجرد منتشر شد ،در حالی که در این هنگام ،حدود چهار سال یا کمی بیشتر از تاریخ تالیف کتاب می گذشت .
دکتر "زرین کوب" پس از آنکه به الزام پدر دانشکده حقوق را ترک گفت ،به زادگاه خود بازگشت و در خرم آباد و بعددر بروجرد به کار معلمی پرداخت ،کاری که به تدریج علاقه جدی بدان پیدا کرد .در دوران معلمی ،از تاریخ و جغرافیا وادبیات فارسی گرفته تا عربی و فلسفه و زبان خارجی و حتی ریاضی و فیزیک و علم الهیات ،همه را تدریس کرد .دکتر زرین کوب پس از اخذ درجه دکترا از سوی استاد" فروزانفر " برای تدریس دردانشکده علوم معقول و منقول دعوت شد و در سال 1335 با رتبه دانشیاری ،کار خود را در دانشگاه تهران آغاز کرد و به تدریس تاریخ اسلام ،تاریخ ادیان ،تاریخ کلام و مجادلات فرق ،تاریخ تصوف اسلامی و تاریخ علوم پرداخت .پس از دریافت رتبه استادی دانشگاه تهران (1339 ش ) دکتر" زرین کوب" چندی نیز در دانشسرای عالی تهران ودوره دکترای ادبیات فارسی دانشگاه تهران و در دانشکده هنرهای درماتیک به افاضه پرداخت . در سال های 1347 تا سال 1349 در آمریکا به عنوان استاد میهمان در دانشگاه های کا لیفرنیا و پرنیستون به تدریس علوم انسانی دانشگاه تهران انتقال یافت و در دو گروه تاریخ و ادبیات مشغول به کار شد .
دکتر"عبدالحسین زرین کوب" در 24 شهریور 1378 به دلیل بیماریهای قلب ، چشم و پروستات در گذشت.
دکتر "عبدالحسین زرین کوب " صاحب كتابهایی همچون : « فلسفه شعر» ، يا تاريخ تطور شعر و شاعري در ايران ( 1323) - «بنياد شعر فارسي»(ترجمه: اثر دارمستر) (1326) –دفتر ايام – سال( 1328) – «ادبيات فرانسه در قرون وسطي» (ترجمه: اثر و.ل.سولينه) – 1328
« ادبيات فرانسه در دوره ي رنسانس»(ترجمه: اثر و.ل.سولينه) – سال ..... - « متافيزيك» ( ترجمه: اثر فليسين شاله) – سال 1329 - «دو قرن سكوت »( سرگذشت حوادث و اوضاع تاريخي ايران در دو قرن اول اسلام از حمله ي عرب تا ظهور دولت طاهريان ) – سال 1330 – چاپ هشتم 1362 - «شرح قصيده ي ترسائيه خاقاني»( ترجمه: اثر مينورسكي ) - سال 1332- چاپ دوم 1348 - قرائت فارسي و تاريخ ادبيات (براي سال چهارم و پنجم دبيرستانها ) – سال 1335 - «فن شعر» (اثر ارسطو) – سال 1337 – چاپ دوم 1243 -« نقد ادبي» ( جستجودر اصول و طُرق و مباحث نقادي با بررسي در تاريخ نقد و نقادان ) (دوجلد)– سال 1338- چاپ پنجم 1373 - « ارزش ميراث صوفيه» – سال 1342 – چاپ هفتم 1273 - «تاريخ ايران بعد از اسلام» – سال 1343- چاپ هفتم 1373 - «با كاروان حُله»– سال .... ( كتاب به نام گلستان عجم توسط محمدنورمحمدخان و كلثوم فاطمه سيد به زبان اردو – اسلام آباد – سال 1985 م ) – چاپ نهم 1373 - «دايره المعارف فارسي»- سال 1345 ( تأليف غلامحسين مصاحب 1345) ( دوجلد- 1356 ) - « شعر بي دروغ» ، شعر بي نقاب – سال 1346 – چاپ هفتم 1373 - بامداد اسلام – چاپ ششم 1369 - « كارنامه ي اسلام» – سال 1348 - چاپ چهارم 1369 - « از كوچه رندان »( درباره زندگي و انديشه ي حافظ ) – سال 1349 – چاپ دهم 1375 - «ياداشت ها و انديشه ها »(شامل 34 مقاله ) ( به كوشش عنايت اله مجيدي ) – سال 1351 - «فرار از مدرسه»( درباره زندگي و انديشه امام غزالي ) – سال 1353 – چاپ سوم 1364 - «تاريخ در ترازو »– سال 1354 چاپ دوم 1362 - «از چيزهاي ديگر»( شامل 19 مقاله ) – سال 1356- چاپ سوم 1371 -« ادبيات فرانسه در قرون وسطي و رنسانس» – سال 1357 - « ارسطو و فن شعر» ( ترجمه و تجديد نظر شده ي متن ارسطو ) – 1357 – چاپ دوم 1368 - «جستجو در تصوف ايران »– چاپ پنجم سال 1370 -« نقد ادبي» ( تأليف عبدالحسين زرينكوب و حميد زرينكوب ) براي سال چهارم آموزش متوسطه – سال 1358 – چاپ دوم 1361 – چاپ بعدي 1372 ... - «دنباله جستجو در تصوف ايران » سال 1362 – چاپ چهارم 1376 - «با كاروان انديشه » ( شامل 9 مقاله ) – سال 1363 – چاپ دوم 1369 - «سيري در شعر فارسي» ( بحثي انتقادي در شعر فارسي و تحول آن با نمونه هايي از شعر شاعران و جست و جو يي در اقوال ادبا و تذكره نويسان – چاپ سوم 1371 - « سرّ ني »– سال 1364 – چاپ ششم 1374 - «تاريخ مردم ايران» ( ايران قبل از اسلام ) – چاپ هشتم 1382 - دفتر ايام (شامل 20 مقاله ) – سال 1365 – چاپ سوم 1374 - «تاريخ مردم ايران »( از پايان ساسانيه تا پايان آل بويه ) – چاپ هشتم 1382- «نقش بر آب » ( به همراه جستجويي چند در باب شعر حافظ ، گلشن راز ، گذشته نثر فارسي ، ادبيات تطبيقي با انديشه ، گفتگو ها و شنودها و خاطره ها – شامل 17 مقاله ) – 1368 – چاپ سوم 1375 - «در قلمرو وجدان »( سيري در عقايد ، اديان و اساطير ) – سال 1369 چاپ دوم 1375 - «پله پله تا ملاقات خدا»( درباره زندگي و انديشه و سلوك مولانا جلاالدين ) – سال 1370 – چاپ نهم 1375 - «پيرگنجه در جستجوي نا كجا آباد» ( درباره زندگي، آثار و انديشه هاي نظامي ) – سال 1372- چاپ دوم 1374 - «آشنايي با نقد ادبي »– سال 1372- چاپ دوم 1374 -« روزگاران ايران» (گذشته باستاني ايران ) – سال 1373 – چاپ سوم 1375 -« روزگارانم ( از پايان ساسانيان تا تيموريان ) – سال 1375 - «روزگاران ديگر» ( از صفويه تا عصر حاضر ) – سال 1378 – چاپ چهارم 1381 - « از گذشته ادبي ايران »( مروري بر نثر فارسي ) – چاپ دوم 1383 -« حكايت همچنان باقي »( شامل 34 مقاله ) – سال 1376 -« شعله ي طور» ( نگاه بر زندگي و انديشه حلاّج )– سال 1377 – چاپ سوم 1379 -« از ني نامه »( گزيده ي مثنوي معنوي ) با همكاري دكتر قمر آريان – سال 1377 - «صداي بال سيمرغ» ( درباره زندگي ، آثار و انديشه ي عطار ) – سال 1378 - «ديداري با كعبه جان »( درباره زندگي ، آثار و انديشه ي خاقاني ) - ... - ادبيات فارسي (1) ( قافيه و عروض – نقد ادبي )( دوره ي پيش دانشگاهي – رشته علوم انساني ) – سال 1378 - «حديث خوش سعدي» ( درباره زندگي و انديشه سعدي ) – سال 1379 -« تاريخ ايران باستان »(4) تاريخ سياسي ساسانيان ( تأليف زرين كوب و روزبه زرين كوب) – سال 1379 - «دو رساله درباره انقلاب مشروطيت ايران» ( ازمحمد آقا ايرواني و ابوالقاسم خان ناصرالملك ) به كوشش زرين كوب و روزبه زرين كوب – سال 1380 -« نامورنامه درباره ي فردوسي و شاهنامه» – سال 1381 - نردبان شكسته (تفسير مثنوي معنوي مولانا ) – سال 1382 -« تقويم پارينه » ( يادداشت هاي روزانه استاد از سال 1318 تا پايان عمر ) (زير چاپ ) - « سرزمين و تاريخ ايران »(زرين كوب و روزبه زرين كوب ) ( زيرچاپ) -« تك درخت »( قصه رمزي و فلسفي ) – سال 1347
58- Persian Sufismimim its Historical Perspective lranian Studies 111 – 1970
«نه شرقي ، نه غربي ، انساني» (شامل 34 مقاله ) – چاپ چهارم 1375 -« بحر در كوزه »( نقد و تفسير قصه ها و تمثيل مثنوي ) – 1366- چاپ ششم 1374 - «روزگاران »( تاريخ ايران از آغاز تا سقوط سلطنت پهلوي) (3جلد ) – سال 1378 « تصوف ایرانی در منظر تاریخی آن » ( ترجمه مجدالدین کیوانی ) – 1383